loading...

حقوق کیفری و جرم شناسی میثم مختارزاده

وکیل پایه یک دادگستری

بازدید : 456
يکشنبه 10 آبان 1399 زمان : 16:38

نظریۀ کنترل اجتماعی (طرح سوال معکوس در علت و چرایی جرم ) از جمله نظریه‌هایی است که جامعه شناسان و جرم شناسان، برای خنثی ساختن عمل جرمی‌و یافتن منشاء کج ‎رفتاری اشخاص در اجتماع مطرح نموده اند. این نظریه از سوی صاحب  نظران مانند: والتررکلس،هیرشی و دیگران مطرح شده بود، بعد از قرن بیستم میلادی، پا به عرصۀ وجود نهاد. مطابق این نظریه، وقتی می‌توان از ارتکاب جرم جلوگیری به عمل آورد که اشخاص در جامعه، مورد نظارت و کنترول قرار گیرند؛ زیرا کج‎رفتاری و ارتکاب جرم یک امر طبیعی است و در ماهیت اشخاص وجود دارد. باید سیستم و روش‌هایی را ایجاد کنیم تا از ارتکاب عمل خلاف قانون و عرف، جلوگیری کرده باشیم. در این نظریه، دونوع کنترل از سوی دانشمندان پیشنهاد گردیده است که با استفاده از عوامل محیطی، می‌توان کنترل درونی و کنترول بیرونی بر افراد را اعمال نمود. این کنترل‌ها را می توان از طریق کنترل و نظارت رسمی‌- قوانین و مقررات و... صورت می‌گیرد کنترل اجتماعی، از جمله نظریاتی است که در دوعلم جامعه شناسی و جرم شناسی کاربرد داشته و هردو این نظریه را مورد بررسی و توجه قرار داده است. به سخن دیگر، نظریه‌های کنترول اجتماعی را می‌توان از دوبعد مورد واکاوی قرار داد. قبل از ابداع این نظریه(کنترل اجتماعی)، نظریه‌های دیگری در جرم شناسی مورد توجه جرم شناسان قرار گرفته بود؛ مثلاً: می‌توان از نظریات مکتب تحققی، خصوصاً نظریه پرداز مشهور این مکتب، لمبروزو اشاره نمود. می‎توان ادعا کرد که دانشمندان این مکتب، بیش تر بر زیست شناسی و ساختار جسمانی توجه داشته اند. یا به عبارت دیگر، علت ارتکاب جرم را وجود اختلالات جسمانی مجرم میدانستند. به همین دلیل، بیش تر ژنها و کروموزم‌ها(شکل ظاهری مجرم)، مورد بررسی قرار می‌گرفت.مکاتب دیگر نیز در مورد علت ارتکاب جرم در مجرم، از ابعاد دیگر مورد بررسی قرار دادهاند که هر صاحبنظر در این زمینه، نظر پردازی‌ها نموده است. مثلاً آقای زیکموند فروید بنیان گذار مکتب روانکاوی، معتقد بود که علت ارتکاب جرم در مجرمین، به خاطر به وجودآمدن اختلالات روانی و روحی است که مرتبط به گذشتۀ فرد مجرم است؛ زیرا به نظر این دانشمند، مجرم فردی است که در گذشته، به آرزوهای خود دست نیافته و این برای وی به صورت عقده تبدیل شده و ضمیر ناخودآگاهی در شخص به وجود آورده است. حال این ضمیر ناخودآگاه اوست که اینگونه تبلور نموده و به صورت غیر ارادی مرتکب جرم میشود. اما دانشمندان مثل تراویس هیرشی(متولد ۱۵ آوریل ۱۹۵۵)، دورکیم و... نظریه‌های کنترول اجتماعی را به‎وجود آورده اند. اینان، پرسشی را که دانشمندان فوق، به عنوان مبنای جرمشناسی مطرح کرده بودند، به صورت برعکس درآورده و نظریاتی در این راستا ارائه کردند. نظریه پردازان پیشین، به این عقیده بودند که علت و چرایی ارتکاب جرم را در مجرم واکاوی نمایند. زیرا آنان به این باور بودند که انسان متعارف و سالم، در اجتماع، مرتکب جرم نخواهد شد و مجرمینی که جرم را مرتکب میشوند، حتماً اختلالاتی در جسم و روح آنان و همین طور رویدادهایی در اجتماعی که در آن زندگی می‎کنند، رخ داده است تا اینان کج‎رفتار شدهاند. باوجو این اما، نظریۀ کنترل اجتماعی، برخلاف نظریه پردازان فوق معتقد است: «اشخاص به صورت عادی مرتکب جرم خواهند شد و خطاکاربودن و ارتکاب جرم برای اشخاص، یک امر طبیعی است.» نظریۀ کنترل اجتماعی، علت و چرایی عدم ارتکاب جرم را مورد بحث و بررسی قرار داده است. به سخن دیگر، باید چه راه هایی درنظر گرفت تا افراد اجتماع جرم را انجام ندهند؛ زیرا اگر نظارت یا کنترولی نباشد، آن ها مرتکب جرم خواهند شد. در ابتدا نیاز است تعریف مختصری از کنترول اجتماعی انجام شود تا از لحاظ معنایی، برای خوانندگان ابهامی‌به‎وجود نیاید.کنترل: در لغت عبارت است از تفتیش، ممیزی، وارسی و بازدید است. (حسن عمید، 1369: ص1081) در اصطلاح این واژه دور از معنای لغوی نبوده و همان نظارت و بررسی را کنترول گویند. جامعه شناسان، تعاریف متعدد از «کنترل اجتماعی» دارند: «به مکانیزمهایی اطلاق می‌شود که جامعه برای واداشتن اعضایش به سازگاری و جلوگیری از ناسازگاری، بهکار میبرد.» یا به سخن دیگر: «به مجموع عوامل محسوس و نامحسوسی که یک جامعه در جهت حفظ معیارهای خود بکار می‌برد و مجموع موانعی که به قصد جلوگیری افراد از کج روی اجتماعی در راه آنان قرار می‌دهد، اطلاق می شود.» یا «مجموعه‌‌‌ای از منابع مادی و نمادین اطلاق می شود که در اختیار جامعه قرار داشته و برای حصول اطمینان از همنوایی رفتاری اعضا با اصول و مقرراتی از پیش تعیین شده و مورد تأیید، از آن استفاده می‌کنند.» (علی رضا تاجریان، 1380: ص153) بنابراین، با توجه به تعاریف متعدد از سوی دانشمندان، می‌توان گفت که کنترول اجتماعی، سیستمی‌برای تربیت اشخاص است که با توجه به محیطها(خانواده، مکتب، مدرسه، دانشگاه، محیط بیرون و ...) در نظر گرفته می‌شود.1- سیر تحول کنترل اجتماعیی :کی از اولین مفهوم سازیهای جامع و کامل از پیوند با مکتب، مربوط به نظریۀ کنترول اجتماعی هیرشی میباشد. نظریۀ کنترول اجتماعی یا نظریۀ پیوند اجتماعی، در ابتدا به وسیلۀ هیرشی، برای توضیح دلایل جرم مطرح شد. او در کتاب دلایل ارتکاب جرم، از انواع متفاوت پیوندهای اجتماعی افراد با جامعه صحبت میکند. جرمشناسان، نظریه‌های زیادی را برای تبیین تخطی مردم از قوانین محیط اجتماعی مطرح کرده اند. هیرشی، رویکرد جدیدی را در مورد این پرسش قدیمی‌به کار برد و بهجای پاسخ به این که چرا مردم از قوانین جامعه تخطی میکنند، به این پرسش پاسخ داد که چرا افراد از قوانین جامعه پیروی میکنند. باید خاطرنشان شود که نظریۀ این که «انسان، ذاتاً موجودی است نابهنجار»، دانشمندان دیگر نیز آن را مطرح نموده بودند؛ ولی هیرشی و صاحب نظران زمانش، نظریۀ کنترول اجتماعی یا پیوند اجتماعی را برجسته ساختند.نظریۀ کنترول اجتماعی، تصویری از سرشت انسانی را نشان میدهد که بازتاب عقاید «توماس هابس» فیلسوف انگلیسی قرن 17 میلادی است. این فیلسوف، عقیده داشت که انسان ها موجودات ذاتاً شر اند. این دیدگاه، برای ایجاد نظریۀ کنترول اجتماعی اساس نیست؛ لذا باید حداقل یک سرشت انسانی خنثا را فرض بگیرند. جزو مهم تمامی‌نظریۀ کنترول اجتماعی، تلاشی برای تشریح عوامل بازدارندۀ مردم از ارتکاب جرم یا رفتار مجرمانه است.امیل دورکیم بر این باور است که اگر در جامعه‌‌‌ای همبستگی اجتماعی یا نیروی کششی که افراد یک جامعه را بهم میپیوندد قوی باشد، اعضای آن، احتمالاً با ارزشها و هنجارهای اجتماعی همنوا میشوند؛ ولی اگر در جامعهیی همبستگی اجتماعی ضعیف باشد، ممکن است مردم به سوی «رفتار مجرمانه» کشانیده شوند. بقای هر جامعه، به نظم و ثبات آن بستگی دارد. برای ایجاد نظم و تنظیم روابط میان اعضای جامعه، باید دوکار مهم صورت گیرد: «نخست، حصول اطمینان از این که کارهای حیاتی جامعه انجام میگیرد» و « دوم، پیش گیری از اختلالها و آشفتگی‌هایی که ممکن است به سبب کشمکش‌های درونی جامعه، در زندگی اجتماعی پدید آید.» انجام این دوکار مهم و اساسی، از طریق میکانیزم «کنترول اجتماعی» صورت میپذیرد. در این میکانیزم، نظم جامعه، بر اساس تشویق رفتارهای مطلوب و تنبیه رفتارهای نامطلوب، سامان داده میشود. (تاجریان، 1380: ص153) گرچند قبل از هیرشی و دورکیم، نظریه پردازان زیادی در مورد این که طبیعت انسان به گونهیی است که باید به درستی مورد تربیت قرار گیرد؛ اما هیرشی و دورکیم، مستقیماً نظریۀ کنترول اجتماعی یا پیوند اجتماعی را مطرح نمودند. این نظریه، محصول قرن بیستم میلادی به شمار میآید.

تاثیر نقش نظارت و راهنمایی تعلیماتی در روش های آموزشی و یادگیری دانش آموزان 
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی